@mashhadrokhdad
menusearch
mashhadrokhdad.ir

دو تار من......

-site-0(2)(3)(4).jpg')">
جستجو
۱۴۰۴/۷/۲۸ دوشنبه
(0)
(0)
دو تار من......
دو تار من......

دو تار من....

 

 

 

- به قلم؛

حدیث قربان فرخانی

 

 

 

 

شاخص‌ترین پرسوناژ زندگانی موسیقایی شمال خراسان رامشگر است که به او بخشی می‌گویند بخشی پاسدار سنت کهنسال حماسی و شاعرانه است حافظه‌ای شگرف دارد و آوازش را همراه با دوتار ساز محبوب خراسانیان می‌خواند. ساعتهای درازدلاوری های قهرمانان تاریخی و افسانه ای و نیزعشق های نافرجام عاشقان را بازگو میکند و می‌خواند. مهم‌ترین ویژگی رپرتوارش وجود سرود واره‌های بلندی است که به آنها داستان می‌گویند مضمون این داستان‌ها حماسی رمانتیک مذهبی و عارفانه است و ساخت آنها ترکیبی است از نظم و نثر که به تناوب به دنبال هم می‌آیند. در ایران امروز برای توصیف موسیقی حرفه‌ای از اصطلاح مقام استفاده می‌کنند این واژه که رامشگران آن را به جای آهنگ بکار می‌برند بر اعتبارو مشروعیت این فرم بیان موسیقایی می‌افزاید و در عین حال آن را از موسیقی های محلی و فولکوریک جدا می‌کند. هر مقامی یک ملودی_ تیپ است که بر پایه مد خاص خود استوار ست و از نظر مدال برخی ویژگی‌های آن را در مقام‌های دیگر نیز می‌توان یافت ملودی تیپ در واقع مدلی است که بخشی برای گوناگونی آهنگ و بدیهه سرایی از آن استفاده می‌کند. نام برخی از مقام هااز تاریخ خراسان برگرفته شده اند؛ مانند «گرایلی» که نام ایلی است ترک زبان که از قرن سیزدهم میلادی در خراسان جایگیر شده است. رامشگران کرد این مقام را «هرای» می‌نامند. عناوین برخی از مقام‌ها از نام شخصیت‌های شناخته شده‌ای مانند «شاه ختایی» و «نوایی». یا از نام قهرمانان شعر‌ها مانند «کور اغلو» و «جبار» برگرفته شده‌اند. برخی دیگر از مقام‌ها عنوانی ندارند و رامشگر درباره آنها مثلاً می‌گوید که این آهنگ باید در این بخش از داستان خوانده شود بخشی ها بعضی مقام‌ها را مهمتر می‌دانند و برای همین از آنها از عنوان «شاه مقام» یاد می‌کنند. از این گونه اند مقام‌های شاه ختایی گرایلی تجنیس و نوایی. آهنگ‌هایی که بسته به روایت‌های گوناگون در داستان‌ها مرتب از آنها استفاده می‌کنند.

 

 زندگی موسیقایی در شمال خراسان

زندگانی موسیقایی در شمال خراسان به دو گروه اصلی عاشق‌ها و بخشی‌ها تقسیم می‌شود. در در آذربایجان و ترکیه واژه عاشق به معنای همان بخشی یعنی رامشگر است در حالی که در شمال خراسان عاشق معادل مطرب است و موسیقی شان جنبه تفریحی و شادمانی دارد عاشق واژه کردی است که دلالت بر نوازنده دارد در شمال خراسان عاشق‌ها را که گاه به آنها عاشق چی نیز می‌گویند به کردها نسبت می‌دهند. واژه بخشی دو گونه فعالیت را در بر می‌گیرد در یکی بخشی شمن و درمان بخش است که کار خود را در حالی که در خلسه فرو رفته است و ساز می‌نوازد انجام می‌دهد. در دیگری بخشی نقش رامشگر را به عهده دارد و دوتار می‌نوازد. ساز بخشی دوتار است. معمولاً به تنهایی می‌نوازد و می‌خواند. به گفته حاج قربان سلیمانی رامشگر نامدار شمال خراسان دوتار سازی کامل است. نه نیاز به ساز ضربی دارد و نه به کمانچه هنگامی که نوازنده دوتارش را به دست می‌گیرد چشمش را می‌بندد و وارد دنیای خود می‌شود.

 

دوتار ساز بخشی

گرامی‌ترین همدم رامشگر خراسان ساز اوست و چنانکه محمد حسین یگانه می‌گفت نوایی آسمانی از این ساز بیرون می‌آید می‌گویند بعضی از بخشی‌ها پیش از دست گرفتن سازشان وضو می‌گیرند.

 

 خاستگاه

دراسناد کهن تاریخی از دوتار نامی نبرده‌اند اما از سازی به نام تنبور یاد کرده‌اند که ویژگی‌هایی کم و بیش شبیه دوتار دارد. فارابی تنبور خراسان را چنین توصیف می‌کند؛ شکل و طول و حجم این ساز از سرزمینی به سرزمین دیگر فرق می‌کند اما همیشه و در همه جا دوسیم به قطرهای یکسان بر آن سوار کرده‌اند که به یک دکمه وصل هستند و از روی یک خرک رد می‌شوند.

 

هر یک از سیم‌ها در شیاری بر روی خرک جای می‌گیرد. این باعث می‌شود که سیم‌ها با هم تماس نداشته باشند. این دو سیم سپس از این سر ساز تا آن سر ساز کشیده می‌شوند تا به سیم گیر ساز برسند. در آنجا هر یک از سیم‌ها از شکاف باریکی می‌گذرند. آنگاه دور دو گوشی که روبروی هم در دو طرف دسته قرار گرفته‌اند می‌پیچند. همین اطلاعات را صفی الدین ارموی نیز در کتاب الادوار خود از دوتار میدهد. با توجه به اسناد و منابعی که در دست است می‌توان گفت که دوتار همان تنبور خراسان است اما به یقین پس از به وجود آمدن سه تار که دارای ۳ زه (سیم) بوده تنبور خراسان که دو زه داشته دوتار نامیده اند.

 

در روایتی از براتعلی یگانه رامشگر ترکمن درگز اختراع دوتار را به بابا قنبر نسبت می‌دهد؛ که در زمان‌های قدیم اسب‌های حضرت علی (ع) را تیمار می‌کرد. او دو تاری ساخت اما صدای ساز در نمی‌آمد و او نمی‌دانست چه کند. در همین گیر ودار شاگرد مسگری را در کوچه دید که به خانه‌اش می‌رفت و با صدای زیبا آواز می‌خواند. چند ساعت بعد بابا قنبر دوباره همان مرد را دید که به سر کار خود باز می‌گشت و همچنان آواز می‌خواند ولی این بار با صدایی زشت. بابا قنبر به او نزدیک شد و از او پرسید در آن چند ساعت چه اتفاقی افتاده که صدای او چنین زشت شده است. شاگرد مسگر پاسخ داد بار اول به خانه میرفتم و شکمم خالی بود، حالا غذا خورده‌ام و پر شده است. بابا قنبر مثل کسی که نور حقیقت بر دلش تابیده باشد نشست و اندرون شکم یعنی درون کاسه سازش را خالی کرد.

 

انواع دوتار

دوتار انواع گوناگون دارد؛ مانند دوتار ترکمنی دوتار قوچانی دوتار درگز و دوتار تربت جام. در ساختمان دوتار انواع چوب‌ها به کار می‌رود. برای کاسه و صفحه دوتار از چوب توت و برای دسته ساز از سه نوع چوب عناب گردو و زردآلو استفاده می‌کنند. به گفته یمحمد حسین یگانه صفحه دوتار باید از چوب توت نر باشد و کاسه آن از چوب توت ماده. دسته ساز نیز از چوب زردآلوست. این سه چوب عاشق و دلداده هم اند و صدایی که از دل برخیزد به دل می‌نشیند. به گفته حاج قربان سلیمانی درخت توت ماده درختی است که در طول عمر خود آب کم می‌خورد و می‌توان از روی دایره‌های هم کانون (متحدالمرکز) مغز چوب به درستی تعیین کرد و فهمید که در طی چند ماه آب نخورده است. اگر دایره‌ها از هم فاصله داشته باشند چوب از جنس نر است؛ یعنی آب فراوان خورده است. ولی اگر دایره‌ها به هم نزدیک باشند چوب از جنس ماده و در نتیجه مطلوب‌تر است. برای خشک کردن چوب توت بعضی آن را در تنور می‌گذارند و برای همین است که دوتار تندیر (تنور) نیز می‌نامند. این جمله از زبان رامشگران زیاد شنیده می‌شود که چوب باید برسد تا جواب بدهد. نام‌های اجزا گوناگون دوتار عبارتند از: سیم گیر، کاسه، صفحه، خرک، دسته، پرده، گوشی، تار (ابریشمی) یا سیم فلزی و شیطانک. دوتار دو سیم زیر و بم دارد. به گفته روشن گل افروز سیم زیر صدای زن است و سیم بم صدای مرد. پس این ساز را برای عاشق و معشوق ساخته اند. سیم‌ها را معمولاً به دو شیوه کوک می‌کنند. در کوک ترکی فاصله بین دو سیم فاصله چهارم است و در کوک کردی فاصله پنجم. دوتار رامشگران شمال خراسان معمولاً ۱۱ یا ۱۲ پرده دارد. از روی پرده دوازدهم تنها برای نواختن مقام نوایی استفاده می‌کنند و از همین رو آن را پرده نوایی می‌نامند. پرده اول را «شاه پرده» می‌نامند وپرده‌های سوم و پنجم و هفتم و نهم و یازدهم. پرده‌های دیگر یعنی پرده‌های دوم چهارم و ششم و هشتم را میان پرده می‌نامند. پرده‌ها پی در پی و از سیستم کروماتیک پیروی می‌کنند. جز پرده‌های ۱۰ -۱۱ و ۱۱- ۱۲ که فاصله در آنها یک پرده است. هنگام نواختن دوتار سر انگشتان نوازنده معمولاً هر دو سیم دوتار را با هم لمس می‌کند. نوازنده دوتار از مضراب استفاده نمی‌کند و غالباً انگشت سبابه اش همراه با چند انگشت دیگر یکجا می‌جنبند و در فراز و فرودی پیوسته به تارهای ساز در اطراف کاسه آن ضربه می‌زنند. نت‌های تکیه‌دار را با حرکت از بالا به پایین می‌نوازند. رامشگران این حرکت را ِشلپه (افتادن برگ از درخت) می‌نامند. بعضی از رامشگران دوتار را وارونه می‌گیرند. می‌گویند که در این حالت کاسه ساز به قلب نزدیک‌تر است. حاج قربان سلیمانی تعریف می‌کرد که برای او پیش آمده است که در لحظه‌های وجد، دو تار را در پشت خود، پس گردن خویش بگیرد و بنوازد. موسیقی رامشگران خراسان بر خلاف موسیقی سنتی ایرانی که تک صدایی است به گونه‌ای چند صدایی بر روی دو سیم دوتار اجرا می‌شود. سیم زیر دو برای ایجاد خط ملودیک به کار می‌رود. سیم بم سیم زیر را باایجاد فاصله‌های گوناگون همراهی می‌کند. سیم بم نیز می‌تواند لحظه‌ای نقش ملودیک ایفا کند. ولی این کار کمتر اتفاق می‌افتد. در چنین مواردی سیم زیر به یک نت ثابت تبدیل می‌شود و معمولاً دست باز نواخته می‌شود. چنانکه در تکه‌هایی از «گرایلی» و «نوایی» می‌توان دید. در نتیجه می‌توان گفت که دوتار یک عنصر سازی صرف با رنگ ویژه و با شیوه خاص پیش برد ملودیک برای همراهی و چهارچوب بخشیدن به بخش آوازی نیست بلکه برای رامشگر از نظر گام و مُد حکم تکیه‌گاه تئوریک دارد.

 

نتیجه گیری

در این کار تحقیقی هدف شناخت بیشتر از ساز دوتار و رپرتوار برخی از رامشگران خراسان از جمله حاج قربان سلیمانی و پسرش علیرضا و زنده یاد محمد حسین یگانه و شاگردش زنده یاد علی آلماجوقی از قوچان و روشن گل افروز برادرش علی اکبر و عموی آن دو زنده یاد علی گل افروز که همه وارثان حمرا گل افروزند از منطقه شیروان و همچنین زنده یاد عیسی قلی‌پور از منطقه بجنورد است. این سنت موسیقایی سنتی است شفاهی که از پدر به پسر یا از استاد به شاگرد به صورت غیرعلمی منتقل می‌شود؛ اما هر رامشگری مهر شخصیت خود را بر اجرای هر مقامی می‌زند. امروز بخشی‌های بزرگ یا درگذشته اند و یا کم و بیش پیر شده‌اند؛ و متاسفانه نشانه‌های زیادی حاکی از آن است که این فرم کهنسال بیان هنری در معرض خطر نابودی قرار گرفته است. همچنین باید از سیاست فرهنگی سختگیرانه ای که امروز در ایران برای حفظ اصالت هنری به کار می‌رود اظهار نگرانی کرد که جلو تحول سازمند و طبیعی این هنر را بگیرد. پ به عنوان مثال هنگامی که از یک رامشگر قوچان می‌خواهند که چهار بیتی‌های جاهای دیگر خراسان را نخواند و اسم این کار را حفظ اصالت فرهنگی می‌گذارند در واقع جلو شکوفایی این سنت را می‌گیرند. جای تاسف است دیدن اینکه فرزند یکی از رامشگران بزرگ خراسان بجای دنبال کردن هنر پدرش از موسیقی سنتی ایرانی تقلید می‌کند و یا سازهای محلی جای خود را بیش از پیش به ارگ الکتریکی می‌سپارند. در عوض دیدن اینکه نوه حاج قربان سلیمانی راه پدرش را دنبال می‌کند مایه ی دلگرمی است. آینده شاید آنقدر هم تیره و تار نباشد

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر
سایت ساز و فروشگاه ساز یوتاب