@mashhadrokhdad
بدهکاران بانکی و مقوله شرخری!
به قلم وحید حاج سعیدی
این روز ها اقتصاد ایران به مرحله ای از رشد و تکامل رسیده است که بانکها و موسسات مالی و سایر اقشار مختلف از فعالان اقتصادی گرفته تا شهروندان عادی، همه به دنبال راهی برای فرار از پرداخت موظفی های اقتصادی خود هستند. بماند که همین امروز اعلام پزشکان ۶ هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی دارند!
البته این وسط فقط سر شهروندان عادی بدون کلاه میماند چرا که بانکها با یک تردستی ساده مثل بلوکه کردن بخشی از تسهیلات اعطایی یا ایجاد یک قرارداد ضربدری و اعطای وام به شرکت های زیر مجموعه کماکان به منافع خود میرسند؛ افراد خاص نیز با اعلام ورشکستگی صوری خر خود را از پل میرهانند!
مالیات ندهندگان هم با یک دستگاه پوز سیار یا اخذ پول به صورت نقدی مشکل را حل میکنند! کار تاجایی بیخ پیدا کرده است که نظام بانکی از حجم بالای ورشکستگی های صوری به ستوه آمده است و آن را آفت نظام بانکی میداند.
فقط این وسط ما متوجه نشدیم چرا موقع اعطای وام های درشت، از این ورشکستگان بالقوه، وثیقه محکم و پدر مادر درخواست نمیکنند که الان با ورشکستگی صوری دستشان به چیزی بند نیست!؟
ظاهراً فقط زورشان به مردم عادی و کارمندان میرسد!هر چند ما شخصاً به زخارف دنیا و مادیات تیپا زده ایم و از مال دنیا فقط 23 تا دفترچه بانکی و 18 تا کارت اعتباری داریم که سرجمع موجودی آنها به جز اول برج به نیم میلیون تومان هم نمیرسد ولی این دلیل نمیشود نسبت به بیت المال بی تفاوت باشیم و دست روی دست بگذاریم تا مطالبات معوق بانکها روز به روز مثل قراردادهای فوتبالی ها بالا برود.
در حقیقت با رویکرد جدید، بدهکاران بزرگ بانکی تبدیل به «ابر بدهکار» شده اند و شاید اگر با همین فرمان پیش برویم در آینده شاهد عزیزان «هایپر بدهکار» نیز باشیم!
فلذا در راستای رسالت فرهنگی که در وجودمان نهادینه شده، رهنمودهای تیتانیوم بار و مبتنی بر تجارب مان را در خصوص دریافت مطالبات معوق از ابر بدهکاران بانکی ارائه میکنیم:
الف) راه اندازی کمپین« من قسط میدهم»: با راه اندازی کمپین« من قسط میدهم» و ایجاد جو پرداخت بدهی و اقساط معوق در جامعه، میتوانیم بدهکاران را نسبت به پرداخت بدهی شان مجاب کنیم. حتی میتوان از آهنگ های اشعار حماسی هم کمک گرفت: من قسط میدهم، تو قسط میدهی، ما قسط میدهیم و الی آخر...
ب) نگاهی دوباره به دوستان شرخر: هر چند ما هیچگاه از خشونت حمایت نکرده و نمیکنیم و معتقدیم گرهی که با دست باز میشود، با دندان باز نمیکنند؛ اما گاهی اوقات روم به دیوار «از دُم عقرب گره نتوان گشود، الا به سنگ!» وقتی هم صحبت از بیت المال در میان باشد، جای تعارف نیست و یک نموره خشونت هم بدک نیست. خلاصه یک اخمی، یک تشری، نشان دادن پشت دستی ....
فلذا پیشنهاد میشود نگاه بانک مرکزی به عزیزان شرخر تغییر کند و یک بار هم که شده به این دوستان اعتماد نموده و آن بخش از تجارب ایشان را که با هنجارهای جامعه سازگاری دارند، در استیفای حقوق مردم و بیرون کشیدن پول بیت المال از حلقوم متجاوزان به کار بندند. باور کنید جای دوری نمیرود! اگر هم رفت زود بر میگردد....
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |